نوشته شده در تاريخ 26 فروردين 1392برچسب:, توسط نظیراحمد |

 معنی دوستت دارم یعنی چه؟ ( د ) : داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی کسی ام می ارزد . همچون دیوانه ای که لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می کند . ( و ) : وابسته ی تپش های قلب عاشقت هستم که به روح ساکن من حیات می بخشد . ( س ) : سرسپرده ی برق نگاه توام ، لحظه ای که مرا در آغوش گرمت میهمان کنی . ( ت ) : تک ستاره ی شبهای بی فانوسم شدی روزی که از خدا تکه ای نور طلب کردم . ( ت ) : تپش های قلبم در گرو عشق توست که در رگهای زندگیم جاریست . ( د ) : دوری از تو را باور ندارم ، حتی در رویا ، که من ذره ای از وجود عاشقت گشته ام . ( ا ) : آرام دل بیقرار و عاشقم در چشمان روشن تو موج می زند ، وقتی به دریای نا آرام اشکهایم می نگری . ( ر ) : راز مرگ دلتنگی هایم ، روزیست که دستان گرم تو پناه دستان سرد و بی نصيبم باشد . ( م ) : مهتاب می سوزد ، تا ابد ، در آتش عشقت . که درد را به جان خریده است در بازار عاشقی

نوشته شده در تاريخ 26 فروردين 1392برچسب:, توسط نظیراحمد |

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده

فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...

اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم

باور نمیکنم اینک بی توام

کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری

کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی

تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ،

تا بر همه غم و غصه های بی تو بودن چیره شوم...

کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای نگاهت کنم ، با چشمهایم نازت کنم

در حسرت چشمهایت هستم ،چشمهایی که همیشه با دیدنش دنیایم

عاشقانه میشد

بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم هوایت را کرده

در حسرت گرمی دستهایت ، تا کی باید خیره شوم به عکسهایت

هنوز هم عاشقم ، عاشق آن بهانه هایت...

کاش بودی و به بهانه هایت نیز راضی بودم ،

کاش بودی و من دیگر از سردی

نگاهت شاکی نبودم

هر چه خواستم از تو بگذرم از همه چیز گذشتم جز تو ،

هر چه خواستم

فراموشت کنم همه را فراموش کردم جز تو ،

هر چه خواستم به خودم بگویم

هیچگاه ندیدم تو را ، چشمهایم را بستم و باز هم دیدم تو را ،

هر چه خواستم

دلم را آرام کنم ، آرام نشد دلم و بیشتر بهانه تو را گرفت ،

هر چه خواستم بگویم بی خیال ، بی خیالت نشدم و

به خیالت تا جایی که

فکرش هم نمی کنی رفتم...

میخواستم با تنهایی کنار بیایم ، دلم با تنهایی کنار نیامد ،

میخواستم دلم را راضی کنم ، یاد تو باز هم به سراغم آمد ،

میخواستم از این

دنیا دل بکنم ، دلم با من راه نیامد ...

بگذار اعتراف کنم که دلم در چه حالیست ، بدجور از نبودنت شاکیست ،

هر جا هستی برگرد که اصلا حالم خوب نیست...


نوشته شده در تاريخ 26 فروردين 1392برچسب:, توسط نظیراحمد |

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها

حسرت ها را می شمارم

و باختن ها

وصدای شکستن را

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم

وکدام خواهش را نشنیدم

وبه کدام دلتنگی خندیدم

که چنین دلتنگــــــــــــــــم

آپلود عکس

نوشته شده در تاريخ 26 فروردين 1392برچسب:, توسط نظیراحمد |

✿ツ من!

عاشق نیستم..

فقط گاهی حرف تو که می شود،

دلم مثل اینکه تب کند!

گرم و سرد می شود..

آب می شود..


تنگ می شود ✿ツ

نوشته شده در تاريخ 26 فروردين 1392برچسب:, توسط نظیراحمد |
یـه وقـتـایی مـیـرسـه

کــه نـه یـادش آرومـت میــکــنــه

نــه عـکـسـش

فـقــــــط بـــایــد خـودش بــاشــه

فـقـط خــــــــــــودش
 
نفسم خیلیییییییییییی دلم برات تنگ شده

Somy jan

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

.: Weblog Themes By LoxBlog :.

تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به صاحب آن مي باشد.